انگیزه ها در گذر زمان تغییر می کنند
شاید این را بارها در زندگی خود مشاهده کرده اید که انگیزه هایتان در گذر زمان تغییر کرده و گاه از این انگیزه کاهیده شده و گاه افزایش یافته است. در این نوشتار به بیان توضیحاتی در این مورد خواهیم پرداخت.
همیشه به صورت هشیار از مبنای انگیزشی رفتارمان آگاه نیستیم.
انگیزه ها با گذشت زمان تغییر می کنند
انگیزش و هیجان فرایندهای پویا هستند - همیشه تغییر می کنند و همیشه افزایش و کاهش می یابند. در نظر گرفتن انگیزش به صورت رودخانه نیازها، شناخت ها، و هیجان ها که جریان مداوم دارد، مفید است. نیرومندی انگیزه نه تنها به طور مداوم افزایش و کاهش می یابد، بلکه افراد نیز در هر لحظه انگیزه های متفاوتی دارند. معمولا یک انگیزه از همه قوی تر و مناسب موقعیت است، در حالی که انگیزه های دیگر اهمیت نسبتا کمتری دارند (یعنی، یک انگیزه بر توجه ما حاکم است، در حالی که انگیزه های دیگر نسبتا نهفته هستند که در جدول ۲-۱ نشان داده شده است). قوی ترین انگیزه معمولا بیشترین تاثیر را بر رفتار ما دارد، اما هر انگیزه فرعی وقتی شرایط تغییر کند و زمان بگذرد، می تواند حاکم شود و بنابراین، بر جریان رفتار تأثیر بگذارد و به آن کمک نماید.
به عنوان مثال، دانشجویی را در نظر بگیرید که کتاب در دست، پشت میز نشسته است. هدف او خواندن کتاب است، و به علت امتحانی قریب الوقوع، انگیزه او در این موقعیت نسبتا نیرومند است. این دانشجو یک ساعت مطالعه می کند، اما در طول این مدت، کنجکاوی وی ارضا می شود، خستگی غلبه می کند، و نیروی انگیزه های فرعی مختلف - مانند گرسنگی و پیوندجویی - افزایش می یابد. شاید بوی ذرت بو داده از اتاق مجاور او را به سمت راهرو بکشاند، با پیامکی از طرف یک دوست، انگیزه پیوندجویی را افزایش دهد. اگر نیروی انگیزه پیوندجویی به سطح حاکم افزایش یابد، در این صورت، جریان رفتار این دانشجو، از مطالعه به پیوندجویی، تغییر جهت خواهد داد.
جریان جاری رفتار که در آن، فردی سه رفتار x، yوz را انجام می دهد (مثل مطالعه، خوردن، و پیوندجویی) در شکل1-6 نشان داده شده است. این شکل، تغییرات در نیروی هر یک از این سه انگیزه را که جریان رفتار مشاهده شده را تولید می کنند، ترسیم می نماید. در لحظه 1، انگیزه) X مطالعه( حاکم است، در حالی که انگیزه های y و z فرعی هستند. در لحظه ۲، نیروی انگیزه Y(خوردن) بیشتر از انگیزه X افزایش یافته است (شاید به علت بوی جذاب ذرت بو داده)، در حالی که انگیزه Z همچنان فرعی مانده است. در لحظه ۳، انگیزه Z(پیوندجویی) نسبتأ حاکم می شود (شاید به دلیل پیامک یک دوست) و بر جریان رفتار تأثیر می گذارد. در مجموع، شکل 1-6 توضیح می دهد که (الف) نیروی انگیزه با گذشت زمان تغییر می کند؛ (ب) افراد همیشه چندین انگیزه با شدت مختلف دارند، و هر یک از آنها ممکن است بسته به شرایط مناسب، توجه را جلب کند و در جریان رفتار مشارکت نماید؛ و (ج) انگیزه ها چیزی نیستند که فرد آنها را داشته یا نداشته باشد، بلکه در عوض، این انگیزه ها وقتی شرایط تغییر می کنند، افزایش و کاهش می یابند.
به عنوان مثال، دانشجویی را در نظر بگیرید که کتاب در دست، پشت میز نشسته است. هدف او خواندن کتاب است، و به علت امتحانی قریب الوقوع، انگیزه او در این موقعیت نسبتا نیرومند است. این دانشجو یک ساعت مطالعه می کند، اما در طول این مدت، کنجکاوی وی ارضا می شود، خستگی غلبه می کند، و نیروی انگیزه های فرعی مختلف - مانند گرسنگی و پیوندجویی - افزایش می یابد. شاید بوی ذرت بو داده از اتاق مجاور او را به سمت راهرو بکشاند، با پیامکی از طرف یک دوست، انگیزه پیوندجویی را افزایش دهد. اگر نیروی انگیزه پیوندجویی به سطح حاکم افزایش یابد، در این صورت، جریان رفتار این دانشجو، از مطالعه به پیوندجویی، تغییر جهت خواهد داد.
جریان جاری رفتار که در آن، فردی سه رفتار x، yوz را انجام می دهد (مثل مطالعه، خوردن، و پیوندجویی) در شکل1-6 نشان داده شده است. این شکل، تغییرات در نیروی هر یک از این سه انگیزه را که جریان رفتار مشاهده شده را تولید می کنند، ترسیم می نماید. در لحظه 1، انگیزه) X مطالعه( حاکم است، در حالی که انگیزه های y و z فرعی هستند. در لحظه ۲، نیروی انگیزه Y(خوردن) بیشتر از انگیزه X افزایش یافته است (شاید به علت بوی جذاب ذرت بو داده)، در حالی که انگیزه Z همچنان فرعی مانده است. در لحظه ۳، انگیزه Z(پیوندجویی) نسبتأ حاکم می شود (شاید به دلیل پیامک یک دوست) و بر جریان رفتار تأثیر می گذارد. در مجموع، شکل 1-6 توضیح می دهد که (الف) نیروی انگیزه با گذشت زمان تغییر می کند؛ (ب) افراد همیشه چندین انگیزه با شدت مختلف دارند، و هر یک از آنها ممکن است بسته به شرایط مناسب، توجه را جلب کند و در جریان رفتار مشارکت نماید؛ و (ج) انگیزه ها چیزی نیستند که فرد آنها را داشته یا نداشته باشد، بلکه در عوض، این انگیزه ها وقتی شرایط تغییر می کنند، افزایش و کاهش می یابند.
همیشه به صورت هشیار از مبنای انگیزشی رفتارمان آگاه نیستیم
انگیزه ها از نظر اینکه تا چه اندازه ای در دسترس هشیاری و گزارش کلامی قرار دارند، فرق می کنند. برخی انگیزه ها از ساختارهای زبان و منطقه قشری سرچشمه می گیرند (مثل هدف ها) و بنابراین، به راحتی در دسترس آگاهی هشیار ما هستند (مثلا امروز هدف من فروختن سه بیمه نامه است). در مورد این انگیزه ها، اگر از فردی بپرسید چرا او آن رفتار خاص را انتخاب کرد، با اطمینان می تواند دلایل منطقی انجام آن را ذکر کند. با این حال، انگیزه های دیگر از : ساختارهای غیر زبان و منطقه زیر قشری سرچشمه می گیرند و بنابراین، خیلی کمتر در دسترس آگاهی هشیار قرار دارند. برای مثال، خیلی از افراد نمی گویند به علت پایین بودن سطح لپتین در گردش خون، احساس گرسنگی می کنند؛ خیلی از افراد نمی گویند به علت اینکه هوا خیلی گرم بود به صورت خشونت آمیز رفتار کردند؛ و خیلی ها نمی گویند به علت اینکه وقتی بچه بودند، والدین آنها معیارهای رشد خیلی سطح بالا بر آنها تحمیل کردند، جویای قدرت و مقام اجتماعی هستند. اینها انگیزه هایی هستند که به جای منطقه مغزی زبان، از منطقه هیجانی زیر قشری سرچشمه می گیرند.
چند یافته آزمایشی را می توان ارائه داد که انگیزه ها می توانند از ناهشیار سرچشمه بگیرند. این موارد را در نظر بگیرید: افرادی که بعد از دریافت هدیه ای غیر منتظره، احساس خوبی می کنند، بیشتر از افرادی که در حالت خلقی خنثی هستند، به یک غریبه نیازمند کمک می کنند (ایزن، ۱۹۸۷). افراد در روز آفتابی بیشتر از روز ابری، معاشرتی هستند (کرات و جانستون، ۱۹۷۹)؛ افراد در ماه های تابستان بیشتر از موانع دیگر سال، مرتکب اعمال خشونت آمیز می شوند (آندرسون، ۱۹۸۹). برای مثال، توپ پرتاب کن های اصلی لیگ بسکتبال، وقتی هوا خیلی گرم است، بیشتر از زمانی که هوا سرد یا معتدل است، عمدا به اعضای تیم حریف ضربه می زنند (ریفمن، لاریک و فین، 1991). در هر یک از این مثال ها، فرد به صورت هشیار آگاه نیست که چرا مرتکب این عمل اجتماعی با ضداجتماعی شده است. برای مثال، افراد معدودی می گویند به خاطر خلق شان به یک غریبه کمک کردند، و شمار کمی می گویند به علت هوای داغ مرتکب قتل شدند یا به سر بازیکن حریف ضربه زدند. با این حال، اینها شرایطی هستند که موجب انگیزش می شوند. درس کوتاه این است که انگیزه ها، اشتیاق ها، اشتها، امیال، خلق های نیازها، و هیجان هایی که رفتار انسان را تنظیم می کنند، همیشه بی درنگ واضح یا به صورت هشیار دست یافتنی نیستند. یعنی، همیشه به صورت هشیار از مبنای انگیزشی رفتارمان آگاه نیستیم.
چند یافته آزمایشی را می توان ارائه داد که انگیزه ها می توانند از ناهشیار سرچشمه بگیرند. این موارد را در نظر بگیرید: افرادی که بعد از دریافت هدیه ای غیر منتظره، احساس خوبی می کنند، بیشتر از افرادی که در حالت خلقی خنثی هستند، به یک غریبه نیازمند کمک می کنند (ایزن، ۱۹۸۷). افراد در روز آفتابی بیشتر از روز ابری، معاشرتی هستند (کرات و جانستون، ۱۹۷۹)؛ افراد در ماه های تابستان بیشتر از موانع دیگر سال، مرتکب اعمال خشونت آمیز می شوند (آندرسون، ۱۹۸۹). برای مثال، توپ پرتاب کن های اصلی لیگ بسکتبال، وقتی هوا خیلی گرم است، بیشتر از زمانی که هوا سرد یا معتدل است، عمدا به اعضای تیم حریف ضربه می زنند (ریفمن، لاریک و فین، 1991). در هر یک از این مثال ها، فرد به صورت هشیار آگاه نیست که چرا مرتکب این عمل اجتماعی با ضداجتماعی شده است. برای مثال، افراد معدودی می گویند به خاطر خلق شان به یک غریبه کمک کردند، و شمار کمی می گویند به علت هوای داغ مرتکب قتل شدند یا به سر بازیکن حریف ضربه زدند. با این حال، اینها شرایطی هستند که موجب انگیزش می شوند. درس کوتاه این است که انگیزه ها، اشتیاق ها، اشتها، امیال، خلق های نیازها، و هیجان هایی که رفتار انسان را تنظیم می کنند، همیشه بی درنگ واضح یا به صورت هشیار دست یافتنی نیستند. یعنی، همیشه به صورت هشیار از مبنای انگیزشی رفتارمان آگاه نیستیم.
نویسنده: جان مارشال ریو
منبع: کتاب «انگیزش و هیجان»
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}